باز آید بوی ماه مهر
خوردن بستنی با طعمی متفاوت
قدم زدن در هیاهوی مردم شهر
قلبی آمیخته با استرس و احساس
فشردن دستانت در کوچه ای تاریک و بوسیدن دستانت و بوسه بر گونه هایمان
مگر عشق چیزی جز این است؟!
خوردن بستنی با طعمی متفاوت
قدم زدن در هیاهوی مردم شهر
قلبی آمیخته با استرس و احساس
فشردن دستانت در کوچه ای تاریک و بوسیدن دستانت و بوسه بر گونه هایمان
مگر عشق چیزی جز این است؟!
میگن زن ها در آشپزخانه وقتی از پشت در آغوش گرفته میشن و یک بوسه رو حس میکنن اوج محبت رو تجربه میکنن
و من
امروز این احساس رو حس کردم
شب ها ...
بیشتر دوستت دارم
چون وقتی چشم هایم را می بندم
بیشتر در خیالم ،
راه میروی ... .
'یهویی بِه خودت میای و میبینی،
یکی هست کِ با بقیه فرق میکنه؛
از دور احساسش میکنی!
وقتی نیس ناراحتی!
وقتايی هم کِ هس انگار دنیا رو بهت میدن،
مهم بودَنِشه؛
فقط بودَنِش..!
و این قشنگ ترین حس دنیاس . .
اصلا یعنی خودِ خودِ زندگی؛
همیشه باش زندگیم؛
دوستت دارم
گاهي یه نفر جوری برات مهم ميشه
كه حتي وقتي توي سرت، هزارتا فكر و درگيري مختلف دارن شلوغ پلوغ ميكنن؛
فكر به اون یه نفر اون وسط مسطا مث يه ستاره ی پررنگ بهت چشمک میزنه ✨
بعضی ها عجیب خوبند
گاهی #خدا، با بندگانش ما را در آغوش میگیرد...
اما من هیچوقت لبخندهایی که تا خود خونه بعد از قرارای با تو رو لبام بود رو فراموش نمیکنم.
✨
با بعضے ها حال آدم یڪ جورے میشود ؛ یڪ جورِخوب! از آن خوبهایے ڪہ شبیہ خوردن آب یخ وسط گرماے تابستان است ، یا شاید هم شبیہ خوردن گوجہ سبز با نمڪ است ڪہ بہ تلخے هم نمیزند ، شبیہ قدم زدن در زیر باران! میدانے آدم خیالش یڪ جورِخاص راحت است ، راحت از آنڪہ خوبیشان هیچوقت تهنشین نمیشود.
این جور آدمها شبیہ فرش رنگ بہ رنگ نمیشوند ، شبیہ باران میمانند ؛
همین قدر لطیف ، همین قدر آرام ، همانقدر دلنشین🪴
گفتند در یک جمله
او را توصیف کن!
گفتم:
در آسمانِ شب،
میانِ همهی ستارگان
او ماهِ من است ...🌛
ماه من ؛ امید من❤️
دیدی یه سری آدم وقتی میان تو زندگیت تازه میفهمی دنیا ارزش ادامه دادن داره، میفهمی که خوشبختی هنوز داره نفس میکشه و میفهمی که چقدر حضورشون وسط زندگیت معجزه اس؟دم عیسویشون جسم مردت رو زنده میکنه!
شاملو راجب این آدمای زندگیمون خیلی قشنگ مینویسه که
اگر میدانستم پس از آن همه رنج ها و نابسامانیها تو را میتوانم داشته باشم بدون شک با ارادهی آهنین تری تحملشان میکردم.
فکر کن که کسی را داشته باشی که وسعت نگاهش در امتداد وجود تو باشد
فکر کن کسی را داشته باشی که صدای قدم هایش ضربان قلب تو باشد
فکر کن کسی را داشته باشی که با فکر تو دیگر فراموش کند گرسنگی اش را
فکر کن کسی را داشته باشی که نتواند مخفی کند دوست داشتنت را در چشمانش
فکر کن کسی را داشته باشی که عطرت را تشخیص دهد از بین تمام شلوغی آدم ها
فکر کن کسی را داشته باشی که نتواند ببیند تنها ایستادنت را
فکر کن کسی را داشته باشی که نسیم سحر انگیز سحر باشد و بوزد لابلای موهای پریشاتت
فکر کن کسی را داشته باشی که باران شود و ببارد بر کویر برهوت قلبت و سبز کند وجودت را
فکر کن کسی را داشته باشی که اُمید باشد
فکر کن کسی را داشته باشی ...
فکر کن ...
فکر کن ...
فکر کن ... .